حضرت محمد(ص) : دوست داشتن وطن ازایمان است

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روستای دیولق» ثبت شده است

کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق

احسان ونذورات

تهیه و بسته بندی احسان و نذورات با مشارکت خیرین، بچه های مسجد و اعضای کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق جهت توزیع در بین خانواده های محروم و آسیب دیده در اخر ماه صفر صورت گرفت.

آخرین اخبار مهم سامانه فهما

 

بهداشتی

اعضای فعال کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق در طرح توزیع ماسک و ضدعفونی برای اهالی روستا با مشارکت مرکز بهداشت برای ریشه کن کردن ویروس کرونا همکاری کردند.

مسابقه نماز

اعضای علاقمند کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق در مسابقه نماز ستاد هماهنگی کانون های مساجد استان شرکت و به رقابت پرداختند. در پایان به نفرات برتر جوایزی اهدا شد.

 

واکنسیون

اعضای فعال کانون فرهنگی هنری شهدای روستای دیولق در طرح تزریق واکسن پیشگیری از بیماری کرونا در روستا با مرکز بهداشت در تسریع بخشیدن به آن همکاری کردند.

 

درباره کانون:

کانون فرهنگی و هنری شهدای روستای دیولق

  • کد شناسایی:2491029301
  • استان:اردبیل
  • شهرستان:اردبیل
  • شهر/دهستان:سردابه

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز صبوری

دیولق در ویکی پدیا

دیولق

 
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 
 
دیولق
اطلاعات کلی
کشور  ایران
استان اردبیل
شهرستان اردبیل
بخش مرکزی
دهستان سردابه
 
مردم
جمعیت ۱۱۳۷ نفر

روستای دیولق در ۱۳ کیلومتری استان اردبیل ، شهرستان اردبیل، بخش مرکزی، دهستان سردابه قرار دارد و دقیق اولیه روستا بالای تپه باستانی قرار گرفته که گورهای دوره ی اشکانیان و ساسانی فراوانی در اطراف این روستا وجود دارد که احتیاج به کاوش باستانشناسی گسترده ای دارد . این روستا در حال حاضر به منطقه ای در پایین تپه آمده و به اصطلاح دِه جدید شناخته میشود , تنها میراث دِه قدیم که آن هم برای عصر معاصر است میتوان به مسجد قدیم که در سال ۱۳۲۷ بنا شده و خانه خشت و گِلی از خاندان یعقوبی، بجا مانده و آن هم به دلیل دوری از امکانات رفاهی زیربنایی خالی از سکنه شده .

جمعیّت

بر اساس سرشماری تا سال ۱۳۹۴ جمعیّت این روستا ۱۲۰۰ نفر با ۲۸۸ خانوار بوده‌است.

پیشینه تاریخی

آثاری و اشیاء قدیمی از جمله سفال های خاکستری , نخودی و ... , سلاح و ابزار الات جنگی از دوره های مختلف باقی مانده که با با مقایسه کردن انها با سفال دوره اشکانی و قبل از آن میتوان به این نتیجه رسید که زندگی به صورت عمومی از دوره اشکانی شروع شده و ظروف سنگی سیاه و مرمری روشن و ظروف فلزی مسی و مفرغ و پیدا شدن استخوان های زن و مرد در چند مورد و لوازم ارایشی آنها که این مکان را مسکونی اعلام میکنند .

برخی از اثار تاریخی یافت شده

  1. سلاحی که در جنوب غربی و حدود ۵ کیلومتری روستای دولق بدست آمده از نمونه هایی که در جمهوری آذربایجان بدست آمده ۱۵ سانتی متر بالاتر است که نشان از مردان قدرتمند جنگی را میدهد .
  2. مهر استوانه ای از جنس مرمر با نقش ماهی و شیر می باشد که بدست حفاران غیر مجاز از بین رفت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز صبوری

دبیرستان دوره اول پسرانه «ضرغامه بن مالک»

مدرسه «ضرغامه بن مالک» در روستای دیولق یکی از افتخارات بزرگ روستای دیولق، وجود مدرسه‌ای است که نه‌تنها محلی برای تعلیم و تربیت نوجوانان ماست، بلکه نمادی از ایثار و عشق به وطن نیز به شمار می‌رود؛ مدرسه‌ای که به همت خیر بزرگوار، حاج حسنعلی علی‌پور ساخته شده و به وزارت آموزش و پرورش اهدا گردیده است.  درباره مدرسه نام مدرسه: دبیرستان دوره اول پسرانه «ضرغامه بن مالک» مکان: روستای دیولق، دهستان سردابه، شهرستان اردبیل نوع مدرسه: دولتی (خیّرساز) سال ساخت: — نام‌گذاری: به یاد یکی از یاران وفادار امام حسین (ع) در واقعه عاشورا  خیّر مدرسه‌ساز: حاج حسنعلی علی‌پور حاج حسنعلی علی‌پور، از اهالی دیار اردبیل، پس از ۴۰ سال اقامت در اروپا و موفقیت در تجارت فرش، به کشور بازگشت و تمام ثروت خود را وقف امور خیریه و مدرسه‌سازی کرد.  نکات برجسته از زندگی ایشان: ساخت ۷۲ مدرسه به نیت ۷۲ تن از یاران امام حسین (ع) تمرکز بر مناطق روستایی و کمتر برخوردار استان اردبیل اهدا تمامی دارایی‌های شخصی، از جمله خانه مسکونی، برای ساخت مدرسه تربیت ده‌ها هزار دانش‌آموز در مدارس ساخته‌شده توسط ایشان مدرسه «ضرغامه بن مالک» در روستای دیولق یکی از این بناهای ارزشمند است که همچنان به تربیت نسل‌های آینده ادامه می‌دهد.  کادر آموزشی مدرسه در این مدرسه، جمعی از دبیران متعهد و باسواد مشغول به آموزش دانش‌آموزان هستند: نام و نام خانوادگی مدرک تحصیلی سمت ابراهیم بهزاد کارشناسی مدیریت آموزشی مدیر مدرسه افشین لطیفی کارشناسی ارشد معارف اسلامی دبیر معارف اسلامی اله‌ویردی دادفر کارشناسی ارشد مدیریت دبیر تفکر و سبک زندگی ابوذر جعفری کارشناسی ارشد انرژی‌های تجدیدپذیر دبیر کار و فناوری ظهراب ربیعی کارشناسی علوم اجتماعی دبیر مطالعات اجتماعی اله‌باغش شهبازی دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات دبیر ادبیات فارسی آقای اصغری دانشجوی دکترای حرفه‌ای (پزشکی) دبیر علوم تجربی خدارضا اصلانی کارشناسی تربیت بدنی دبیر تربیت بدنی مسعود خسروی فوق‌دیپلم ریاضی دبیر ریاضی  نقش مدرسه در روستا مدرسه «ضرغامه بن مالک» تأثیر بسیاری در ارتقاء سطح آموزشی روستای دیولق داشته است. این مدرسه: از مهاجرت تحصیلی دانش‌آموزان به شهرها جلوگیری کرده موجب رشد علمی و فرهنگی نسل جدید شده به نمادی از ارتباط بین دین، آموزش و ایثار در دیولق تبدیل شده است  نتیجه‌گیری این مدرسه تنها یک ساختمان آموزشی نیست؛ بلکه نماد ایمان، ولایت‌مداری و عشق به وطن است. یاد و نام حاج حسنعلی علی‌پور، تا همیشه در خاطر مردم دیولق و دانش‌آموزانی که در این مدرسه رشد می‌کنند، زنده خواهد ماند.  در آینده، در این صفحه تصاویر مدرسه، گفت‌وگو با معلمان، و خاطرات دانش‌آموزان نیز منتشر خواهد شد. اگر شما هم خاطره یا اطلاعاتی درباره این مدرسه دارید، در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید یا به ایمیل نویسنده وبلاگ ارسال کنید.  با احترام بهروز صبوری – نویسنده وبلاگ دیولق، دهکده باستانی من

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز صبوری

گیاهان دارویی دیولق

 

برای اولین بار در استان اردبیل کشت گیاهان دارویی آغاز

فارغ التحصیلان رشته کشاورزی در قالب طرح اقتصاد مقاومتی بسیج سازندگی اردیبل برای اولین بار کشت چندین گیاهان مهم دارویی را آغاز کردند.

به گزارش خبرنگار افتخاری پایگاه خبری آذرسلام، در راستای اجرای طرح های اقتصاد مقاومتی و برای  نخستین بار در سطح استان اردبیل، کارگاه کشت گیاهان دارویی به همت بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان اردبیل صبح امروز در روستای دیولق از توابع دهستان سردابه افتتاح شد.


 

سرگرد پاسدار جواد نوحی مسئول بسیج سازندگی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان اردبیل در گفتگو با ما، با بیان اینکه این کارگاه برای نخستین بار در قالب طرح های اقتصاد مقاومتی و به همت چند نفر از جوانان تحصیل کرده رشته کشاورزی در سطح استان راه اندازی شده است، گفت: با ایجاد چنین کارگاه هایی علاوه بر عمل به فرامین مقام معظم رهبری مبنی بر بهره مندی جوانان از تخصص خودشان، توانسته ایم در تولید گیاهان دارویی گامی را  در قطع وابستگی مان به کشور های بیگانه برداریم.

حسن پورعلی صاحب کارگاه با بیان اینکه در این کارگاه 4 گونه گیاهی آلوئه ورا، سرخارگل، به، لیمو و کدو طبی پرورش داده می شود گفت: در این کارگاه به طور مستقیم برای 8 نفر اشتغالزایی ایجاد شده است.

گفتنی است گیاه آلوئه ورا به تنهایی یک داروخانه بوده و در یک گیاه دارای خاصیت لزج کننده دستگاه گوارش و مؤثر در دروان التهاب معده و برطرف کننده لکه و جوش صورت، گیاه «به لیمو» دارای خاصیت آرام بخش اعصاب و برطرف کننده سردرد و نفخ معده و گیاه سرخارگل تقویت کننده سیستم ایمنی بدن و در درمان بیماری های دهان و دندان و لثه و در جلوگیری از سرماخوردگی مؤثر می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز صبوری

آشنای روستاهای دامنه ی سبلان عالم باتقوامرحوم میرزامطلب

 
 
 یادی از عالمی پارسا و آشنای دیار سبلان، مرحوم میرزا مطلب در دل خاطرات کودکی‌ام، نامی آشنا همچون نوری درخشان در ذهنم می‌درخشد؛ مرحوم میرزا مطلب، عالمی باتقوا و محبوب که نامش با قله‌های سرفراز سبلان و روستاهای دامنه‌اش گره خورده است. او نه‌تنها روحانی و راهنمای مردم مؤمن روستای دیولق بود، بلکه در دل‌های اهالی همچون فانوس هدایت می‌درخشید. من، در سال‌های دور کودکی‌ام، در کنار پدربزرگ بزرگوارم، حاج عزیز احدی دولت‌سرا، بارها در مسجد ائمه اردبیل، به امامت آن عالم وارسته، قامت بربسته‌ام. صفای نماز جماعتش، صدای گرم و مطمئنش، و طمأنینه‌ای که در دل‌های نمازگزاران می‌نشاند، هنوز هم در اعماق جانم باقی است. او از جمله عالمانی بود که با سادگی، صداقت و دیانت، مردم را به خداوند نزدیک می‌کرد و سنگ‌صبور مشکلات دینی و اجتماعی آنان بود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز صبوری

روستای دیولَق، شاهدی بر فقر و رنج دختران

 

روستای دیولَق، شاهدی بر فقر و رنج دختران روستای دیولق

روستای «دیولق» در 16 کیلومتری شهرستان اردبیل قرار دارد که یک بار در زلزله سال 1376، صد در صد تخریب شده و از نو در طرف دیگر روستا بازسازی شده است. این روستا با اینکه فاصله زیادی با شهر ندارد، اما هنوز فرهنگ و سنن خود را حفظ کرده است.

اهالی این روستا می گویند: قبلاً غاری در آنجا وجود داشته که جایگاه دیوها بوده، و در زلزله سال 76، هم دهانه این غار باز شده است. لذا به این روستا «دیولق» می گویند. این روستا حدود 250 سال قدمت دارد.

 

در لحظه اول ورود به این روستا، اولین منظره ای که توجه آدم را جلب می کند، روستایی تخریب شده در اثر زلزله است که از هر طرف، روستای جدید قابل مشاهده است.

اهالی این روستا اگر چه مناظر دلخراشی را از تخریب خانه های خود در ذهن دارند، اما هنوز با امیدواری و پایداری با مشکلات مبارزه می کنند و از هیچ تلاشی برای آبادی هرچه بهتر روستای جدید خود دریغ نمی ورزند.

 

بیشتر دختران این روستا از تحصیل محروم هستند؛ چرا که دبستان دختران با پسران با هم است. دخترهای این روستا از بدو تولد در خانه هستند تا ازدواج کنند یعنی برای هیچ کاری از خانه بیرون نمی روند الاّ همراه پدران و برادران خود برای کار در مزرعه. اقتصاد اهالی «دیولق» فقط از دامداری و کشاورزی است، که آن هم با مشکلات فراوان روبه رو است. دختران هیچ سرگرمی یا کار دیگری ندارند. بیشتر از همه، آنها از محدودیت بیش از اندازه ای که خانواده ها برایشان در نظر می گیرند، ناراحت هستند. به محض ورود به روستا، دختران از دید هر تازه وارد مرد یا زنی می گریزند. لباس محلی دختران هفت تکه است، که هر تکه از هشت متر پارچه و یک پیراهن بلند تشکیل می شود. دخترانِ «دیولق» حتی مجبور هستند بنا به عرف جامع شان این لباس سنگین را بپوشند. دختران از نداشتن صنایع دستی و بی توجهی به آنان در آموزش قالی و کارهای دستی شکایت دارند و بزرگ ترها از کمبود امکانات؛ و می گویند دختران عمرشان را در گوشه خانه ها می گذرانند و پسران روزها در گوشه دیوارها دنبال سایه اند و شب ها کافه نشین. کارشان فقط کشاورزی است که آن هم فقط یک فصل است، که گاهی هست و گاه نیست.

مسئول بهداشت این روستا می گوید: «این روستا یک خانه بهداشت دارد با امکانات بسیار محدود که توسط دو بهیار آقا و خانم که به طور تجربی آموزش دیده اند، اداره می شود. آنها سعی می کنند جمعیت روستا را تحت پوشش داشته باشند و روزانه جوابگوی بیست الی سی نفر هستند.»

سن ازدواج به گفته مسئول خانه بهداشت روستا بین 12 الی 20 سال است که به شکل کاملاً سنتی برگزار می شود. بدین صورت که دختر و پسر تا موقع ازدواج همدیگر را نمی بینند. مادر پسر هر دختری را بپسندد، او را انتخاب کرده با مرد خانواده و بزرگ فامیل مشورت می کند. بعد به خانواده دختر خبر می دهند. اگر آنها یعنی خانواده دختر موافق بودند، یک روسری و انگشتر و شیرینی که به آن «شَلْتِه» می گویند، می برند و دختر را نشان می کنند. بعد طی یک مراسم و دعوت از اهالی روستا جشن شیرینی خوران و عقد صورت می گیرد و نامزدی دختر و پسر را اعلام می کنند. یکی از مادران که خود دختر عقدکرده دارد، می گوید: «تا دو سال قبل با اسب عروس را می بردند اما حالا ماشین می آورند و به طریقه شهر عمل می کنند. بعد از عقد تا روز عروسی که بسته به قرارداد طرفین از 6 ماه تا 2 سال است، داماد حق دیدن عروس را ندارد، تا او را به خانه خود ببرد. بعد از آن هم در آئین آنها طلاق معنا ندارد. لباس سفید و کفن سفید قانونی در روستاست. آمار طلاق اینجا زیر صفر است.»

«دیولق» یک دبستان و راهنمایی پسرانه دارد. آقای جعفر رئیس زاده، مدیر مدرسه راهنمایی از مشکلات می گوید و کمبود امکانات. و اینکه اینجا وضع اقتصادی خیلی بد است. دختران به دنیا می آیند که کار کنند، فقط همین. از صبح تا شب، در خانه یا سرِ مزرعه یا رسیدگی به دام ها. وی می گوید: بیشتر خانواده ها با تحصیل بچه ها مخصوصا دخترها مخالفند و این کار مشکل فرهنگی و اقتصادی در پی دارد. خانواده های پرجمعیت و نبود حمام هم بر مشکلات بهداشتی بچه ها می افزاید. بیشتر پدرها از گذراندن وقت دختران در مدرسه ناراحت اند و می گویند: «عوض آن کار بیا به من در مزرعه و ... کمک کن.» انگیزه تحصیل هم در بچه ها کم است. کمتر بچه ای پیدا می شود که پدرش مشتاقانه بیاید و تحصیل او را دنبال کند. چند نفر از بچه ها هم مشکل مالی دارند. از لحاظ شنیداری، دیداری، یا حتی ناراحتی قلبی، هر قدر هم از اولیا می خواهیم، مسئله را دنبال نمی کنند؛ فقط منتظرند بچه از پا بیفتد آن وقت شاید یک کاری بکنند. می گویند حالا که سالم اند و سرپا.

آقای رئیس زاده برای تحصیل دختران فعالیت های بسیاری انجام داده چرا که این دختران، مادران فردا هستند، اما گویا کسی اهمیت نمی دهد. طبق آمار 35 نفر دختر واجد شرایط برای ثبت نام در اول دبستان وجود دارد ولی خانواده ها اجازه نمی دهند دختران شان با پسرها در یک کلاس بنشینند.

مدیر این مدرسه می گوید: اگر روزی حیوانی مریض شود صاحبش فوری ماشین می گیرد و او را برای معالجه به شهر می برد، اما ما دانش آموزی داریم که مدت هاست از بیماری قلبی رنج می برد. وقتی حالش به هم می خورد آدم دلش آتش می گیرد اما وقتی به پدرش می گوییم، در نهایت می گوید برو از مغازه یک قرص بگیر بخور. اهمیت نمی دهند، بی تفاوت هستند، می گویند حالا سرِپاست، از پا که افتاد اقدام می کنیم.

تازه همین مدرسه دیوار و حیاط ندارد و بچه ها امکانات تفریحی و ورزشی ندارند. بچه ها از نبود توپ و زمین بازی گله می کنند. اعضای شورای شهر از مشکلات و مخصوصا بزرگ ترین مشکل شان که زلزله بوده است، می گویند. اینکه چگونه در آن زمستان سخت، بچه ها را از زیر آوار در آورده و زیر چادرهای سرد و یخ زده زندگی کرده اند.

تبعات زلزله هنوز در این روستا دیده می شود. اعضای شورای شهر معتقدند که با وامی که بانک ها برای آبادی دوباره روستا به آنها دادند، آنان به شدت مقروض شده اند و حالا مجبورند برای حل مشکل شان به اداره های مختلفی بروند ولی هر اداره ای آنها را سر می دواند و آنان چاره ای ندارند جز اینکه این پول را بپردازند و در وضعیت اسفبار این روستا و کوچه های آن که عبور و مرور از آنها تقریبا غیر ممکن است، زندگی کنند.

«سخاوت قوی پنجه» یکی از اعضای شورای اسلامی روستا می گوید: گلایه ما از مسئولین امر به خاطر این است که وقتی که زلزله خانه های ما را ویران کرد، اینها آمدند و به ما وام دادند. وام را هم دست کسی ندادند تا ما بدانیم چقدر باید سود بدهیم، کسی نفهمید. فقط به ما گفتند که سفته ها را امضا کنیم. ما هم چون بچه هایمان را در برف و بوران گم کرده بودیم، در بدترین وضعیت و وحشتناک ترین شرایط بودیم حاضر بودیم جان مان را بدهیم، اما بچه هایمان زنده بمانند. پس چاره ای نداشتیم. خوب به هر حال دست شان درد نکند، ما را پناه دادند. اما حالا مشکلات بی شماری داریم و روستا در وضع خوبی نیست.

یک روز آمدند گفتند برای درست کردن کوچه خود یاری بدهید. ما هم در عرض یک روز پول جمع کردیم و دادیم، اما حالا چهار سال است کسی نیامده بگوید در این کوچه که بچه 6 ساله به هیچ وجه نمی تواند عبور و مرور کند، چگونه سر می کنید.

در ضمن من 6 دختر دارم که هر شش تای آنها بی سوادند، اینجا مدرسه دخترانه ندارد. چند بار نامه داده ایم، چند بار پی گیری کرده ایم، کسی جواب درست و حسابی به ما نمی دهد. در زمان خودِ من، مدرسه و درس خواندن وجود نداشت، حالا هم نیست. بچه های من هم بدبختی هایی را که من کشیدم، خواهند کشید. اگر این طور پیش برود، ما مجبور به مهاجرت هستیم. حالا هم

تقاضا داریم مسئولین به روستای «دیولق» رسیدگی کنند. صدها جوان بیکار در این روستا داریم، کوچه هایمان خراب است. حمام نداریم، مدرسه نداریم، نانوایی و شعبه نفت همه به خاطر نبود راه درست و حسابی مشکل پیدا کرده است. یک مدرسه داریم که آن را هم خودمان ساختیم و دادیم دست آموزش و پرورش که آن هم پسرانه است. ما اجازه نمی دهیم دختران مان با پسران در یک جا درس بخوانند. آیا انصاف است یک دختر را بفرستیم میان بیست پسر. تعصب ما قبول نمی کند. ما روستایی هستیم. بینش ما سنتی است. نمی توانیم قبول کنیم. 400 خانوار در این روستا هست. در این اطراف، بزرگ ترین روستا «دیولق» است و تاریخ، نشان نداده یکی بیاید و بگوید شما اینجا چگونه زندگی می کنید؟ چهار سال است چشم به راه دوخته ایم بیایند کوچه های ما را درست کنند. همه جا رفتیم. فرمانداری، بخشداری، بنیاد مسکن و ... همه حرف می زنند، عمل نمی کنند. علت چیست نمی دانم؟

این عضور شورای روستا اضافه می کند: «حمام و نانوایی در هر روستایی هست. اینجا می گویند شما 6 میلیون بدهید حمام را زیرسازی بکنید بعد ما بیاییم نما درست کنیم. آخر اگر ما 6 میلیون داشتیم اینجا چه می کردیم. کشاورز و کارگر اینجا از پا افتاده است. کاندیدای مجلس می گویند به من رأی بدهید هر کاری بخواهید می کنیم. رأی دادیم رفتند مجلس، دیگر همه چیز از یادها رفت. ماند چهار سال دیگر دوباره بیایند و ... .»

یکی دیگر از اعضای شورا از مشکلات کشاورزی می گوید و اینکه دارو نیست، کود نیست، دکتر نیست و فقط مشکل کشت محصولات هست. کشاورزی سود که نمی دهد هیچ، بیشتر مواقع ضرر هم می دهد. اینجا همه زیر خط فقر زندگی می کنند و این وظیفه مسئولین است که به اینجا رسیدگی کنند. امام خمینی فرموده اند: صاحبان اصلی انقلاب زاغه نشینان و پاپرهنگانی هستند که همه چیزشان در راه آن فدا کردند.

مشکلات این روستا و دختران آن بسیار بود و امیدواریم که همه دست به دست هم دهند تا ایرانی آباد بسازیم و تمامی روستاهای کشورمان سبز و خرم باشند.

پیام زن - مرداد 1382، شماره 137

فرشته سیفی ـ خلخال

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهروز صبوری